معنی چابک قدم در لغت نامه دهخدا

تندرو. تیزگام. چالاک:، چابک قدم بسیط افلاک، والاگهر محیط لولاک.، فیض فیاض (از آنندراج)

معنی چابک قدم - جستجوی لغت در جدول جو

چابک قدم

لغت نامه دهخدا

چابک قدم

فرهنگ لغت هوشیار

ثابت قدم

ویژگی کسی که در تصمیم خود پابرجا و استوار است، ثابت عزم

فرهنگ فارسی عمید

چاهک قم

(هََ)

دهی است از دهستان وزوا بخش دستجرد شهرستان قم که در 29 هزارگزی شمال دستجرد و 4 هزارگزی راه فرعی طغرود به قاهان واقع شده. سردسیر است و 684 تن سکنۀ فارسی وخلجی دارد. محصولش غلات و بنشن، شغل اهالی زراعت و بافتن گلیم، جاجیم و جوال و راهش مالرو است و از راه آقلک ماشین هم میتوان برد مزرعۀ کوچک زر جمله کردکی جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)

لغت نامه دهخدا

چابک ادا

(بُ اَ)

حاضرسخن، سازنده و نوازنده (ناظم الاطباء) :
اگر لفظ و معنی نظیر هم اند
به چابک ادائی اسیر هم اند.
ظهوری (از آنندراج)

لغت نامه دهخدا

ثابت قدم

پا بر جا خورتک اورتاک آنکه یا آنچه با فشار و زور از جا نجنبد پا برجا متین استوار، ثابت عزم ثابت رای

فرهنگ لغت هوشیار